امسال
سقط جنین مادر سیلی خورده ام
هفت سینم را بس بود!
بود سین نخستین سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومین را
که سوی نیست بر چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
ازاین ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمین سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است
سرسجاده اش زینب غمین است
شده سفره پراز اشک شبانه
ششم سین مانده سوت وکورخانه
چه گویم ای عزیزاز سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر
بود سین نخستین سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومین را
که سوی نیست بر چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
ازاین ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمین سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است
سرسجاده اش زینب غمین است
شده سفره پراز اشک شبانه
ششم سین مانده سوت وکورخانه
چه گویم ای عزیزاز سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر