"سقوط تا عروج"
ســــقوط می کنم تا به پیش تو عـــروج کنم.........
آذین بستی
با باران همه زمین را
رحمت اندر رحمت آمد
بوی احمدرسل احد آمد
هم رئیس مذهب و هم رئیس مکتب آمد
عید را به همه دوستان تبریک میگم
همه جا
همین جاست,
دور نشو!
دور نرو
فقط فضای کوچک حَریم قلبت رامعامله کن
همه جارا,همین جا و هم آنجا به تو میدهد.........!
گل های نرگس باغچه
هر روز صبح باعطر شان در فضای خانه
چه تلخ غیبتت را به رخم میکشند....!!!
...................................
چه را باید ببینم و یاد تو نیفتم...؟!
خواهم که کور شوم بر آن!
با باران زیبایت خیلی شرمنده شدم
فکر میکردم
چرا بار احساسات و شکرگفتن های ما تا این قطرات رحمتت می بارد زیاد میشود؟!
شاید چون نبودش را حس میکنیم!
خدایا نکند روزی نعمت های بی شمار شمارت .....
الهی شکر
هوای دلم گرفته !
باران وآسمان ابری نمیخواهم...
هوای پاییز و یک جاده و درخت های زرد هم, نه!
زمین های تَرک دار منطقه را میخواهم
چفیه ای بر سر و
یک دنیا خلوت
..............................................
پ ن:برا اون دوستی که قرار بود باهم هویزه و فکه بریم اما....